یكصد مؤلفهی مدیریت اسلامی
چكیده
پژوهش حاضر با هدف تدوین مؤلفههای مدیریت آموزشی بر اساس آموزههای اسلامی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفت. در اجرای این پژوهش، نخست به شناسایی قلمروهای کارکردی و وظایف مدیریت آموزشی پرداخته و از میان آنان، ده قلمرو که در کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی دکتر محمدرضا بهرنگی آمده است، مورد استناد و مطالعه قرار گرفت. سپس با بهرهگیری از منابع اسلامی، مؤلفههای مؤثر در هر یک از قلمروهای دهگانه، شناسایی و به شیوه دلفی با نظر متخصصان، برگزیده شد. به منظور بررسی علمی، کاربردی و اسلامی بودن هر یك از این مؤلفهها، نظرات اساتید و دانشجویان كارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی، مدیران مراكز آموزشی و علمای علوم دینی، با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. تجزیه و تحلیل نتایج این پژوهش، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد كه تمامی مؤلفههای مستخرج تحقیق، به میزان خیلی زیاد و بدون اختلاف معنیدار، مورد تأیید گروههای سهگانه مزبور است.مدیریت آموزشی، مؤلفههای مدیریت آموزشی، آموزههای اسلامی
مقدمه
در جوامع اسلامی، ارزشهای دینی و اخلاقی حاکم بوده و این ارزشها بر تمامی ارکان نظام اسلامی و حکومت دینی و الهی تأثیر میگذارد. لذا میتوان گفت معنای مدیریت اسلامی آن است که ارزشهای اسلامی بر مدیریت نیز تأثیر دارد؛ به عبارتی «مدیریت اسلامی یعنی مدیریتی متأثر از ارزشهای اسلامی». مدیریت در اسلام، شیوه به کارگیری منابع انسانی و امکانات مادی، برگرفته از آموزههای اسلامی برای نیل به اهدافی است که آن اهداف متأثر از نظام ارزشی اسلام است. چنین به نظر میرسد که با داشتن این الگوی مدیریت بتوان پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی جامعه اسلامی بود.یکی از مهمترین دلایل بعثت انبیاء رساندن جامعهی بشری به اهداف فرهنگی در سایهی تعلیم و تربیت توحیدی است و این امر مستلزم بهرهگیری از مدیریتی جامع و کامل خواهد بود که میتوان آن را «مدیریت آموزشی براساس آموزههای اسلامی» نامید. مدیریت آموزشی را چنانچه بخواهیم به صورت عام تعریف نماییم، شامل وظایف برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل و ارزشیابی خواهد بود و چنانچه به طور اخص به تعریف آن اقدام نماییم، قلمروهایی را شامل میشود که مستقیم و یا غیرمستقیم بر آموزش و پرورش سازمانها و در نتیجه بر کلّ جامعه تأثیرگذار خواهد بود. اکنون مدیریت آموزشی، برای جبران نزول کیفی آموزش و پرورش ناشی از توجه به مشکلات کمّی، یک الزام است و ابعاد وسیع و پیچیدگی وظایف آموزشی، به مدیرانی با عمق نظر و بینش و انعطافپذیری و مجهز به دانش مدیریت نیاز دارد.
قلمروهای مدیریت آموزشی شامل ده بخش بوده و اولویت هر یک از آنها، برحسب سطح آموزشی و شرایط و عناصر موجود در هر سازمان شکل میگیرد. همچنین اهمیت هر یک از بخشهای مذکور برحسب تلاش و اوقاتی که مدیر صرف میکند، مشخص میگردد.
قلمروهای دهگانه مدیریت آموزشی عبارتند از:
• اجرایی
• ایجاد و استقرار تغییر
• برنامه (آموزشی و درسی)
• رشد سازمانی و امور کارکنان
• نظارت و راهنمایی دبیران و معلمان
• روابط اجتماعی و فرهنگی در مناسبات انسانی
• ارزشیابی (مطلق، نسبی، مرحلهای و پایانی)
• میانجی و یاور در حلّ مشکلات، بحرانها و تعارضات
• حسابرسی و کنترل امور مالی و بودجه و پشتیبانی تدارکاتی
• مشاوره و راهنمایی تحصیلی، شغلی، روحی و روانی دانشآموزان. (بهرنگی، 1387)
به دلیل توجه ویژه ادیان الهی و بالأخص دین مبین اسلام به تعلیم و تربیت دینی آحاد جامعه تحت مدیریتی توحیدی، این پژوهش به دنبال تدوین مؤلفههایی برای هر یک از قلمروهای مدیریت آموزشی، براساس آموزههای اسلامی (مبتنی بر آیات قرآن، سنت و سیره نبوی و علوی و معصومین (علیهمالسّلام)، روایات، آرای تربیتی علما و اندیشمندان اسلامی) است؛ چراکه انسان دارای ابعاد وجودی مختلفی است و تعلیم و تربیت این موجود چندوجهی امری است خطیر و بسیار دقیق و مستلزم شناخت و آگاهی و اشراف کامل بر تمامی این ابعاد، که یا با اتکا به مکاتب برآمده از وحی میبایست صورت پذیرد و یا آنکه با کمک سایر مکاتب و با آزمون و خطا پیش رود. انجام این پژوهش، میتواند به چهار دلیل اساسی، از اهمیت برخوردار باشد:
1. لزوم بازنگری در منابع و محتوای آموزشی موجود در دانشگاههای کشور که اغلب آنها از مبانی غربی دریافت گردیده و این مسئله در زمینهی علوم انسانی نیز به خوبی مشهود است.
2. غنای موجود در آموزههای اسلامی و لزوم مراجعه به محتوا و منابع موجود و طراحی الگوهای اسلامی با قابلیت اجرای میدانی.
3. رویکرد جدید صاحبنظران در مهندسی فرهنگی حوزههای مختلف علوم انسانی به منظور بهرهگیری از پتانسیلهای موجود ایرانی و اسلامی.
4. لزوم بازنگری منابع موجود و تولید محتوای جدید علمی با رویکردی اسلامی.
بنابراین، تحقیق حاضر به دنبال یافتن پاسخ به این مسئله اساسی است که: آیا میتوان با استفاده از آموزههای اسلامی، مؤلفههایی برای مدیریت آموزشی تدوین و ارائه کرد؟
سؤالات پژوهش
1. مؤلفههای اساسی قلمروهای دهگانه مدیریت آموزشی براساس آموزههای اسلامی کدامند؟2. این مؤلفهها چه مقدار علمی، کاربردی و اسلامی است؟
3. آیا بین ابعاد علمی، کاربردی و اسلامی این مؤلفهها، تفاوت معنیداری وجود دارد؟
روش و طرح پژوهش
پژوهش حاضر از نوع «توصیفی و تطبیقی» بوده که در مرحلهی نخست، به صورت کتابخانهای و با ابزار فیشبرداری انجام شد. برای گردآوری دادهها، به پایان نامهها و کتب معتبر مدیریت، مدیریت آموزشی و منابع آموزههای اسلامی از جمله قرآن و نهجالبلاغه و سایر کتب معتبر احادیث و روایات و نظرات اندیشمندان حوزه تعلیم و تربیت اسلامی مراجعه شود.در مرحلهی دوم این پژوهش، پس از آنکه 140 مؤلفه در قلمروهای مدیریت آموزشی شناسایی شد، نظرات ده نفر از صاحبنظران در مورد هر یک از این مؤلفهها به روش دلفی، مشخص و در نهایت یکصد مؤلفه برگزیده شد. در ادامه با استفاده از پرسشنامهی محقق ساخته براساس طیف پنج گزینهای لیکرت که روایی و پایایی آن به تأیید متخصصان رسید، مؤلفهها از سه منظر علمی، اسلامی و اجرایی بودن، با نظر اساتید و دانشجویان رشته مدیریت آموزشی، روحانیان و کارشناسان مذهبی و مدیران آموزشی بررسی شد.
جامعهی آماری پژوهش حاضر شامل سه گروه است:
الف) اساتید و دانشجویان مدیریت آموزشی شامل:
انجمن مدیریت آموزشی ایران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری (یادگار امام).ب) طلاب و روحانیان و کارشناسان مذهبی شامل:
جامعةالزهرا (سلامالله علیها)، دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام)، مدرسه علمیه امام القائم (عجلالله تعالی فرجهالشریف) و عقیدتی-سیاسی سازمان هوافضا.ج) مدیران آموزشی شامل:
مدیران اداری و کارشناسان گروههای آموزشی اداره کلّ شهر تهران و اداره آموزش و پرورش منطقه 19، مدیران مقطع متوسطه آموزش و پرورش مناطق 19، 3 و اسلامشهر، مدیران آموزش سازمان هوا فضا، مدیران مؤسسه تحقیقاتی جامعهکاو.همچنین بنا بر نظر اساتید، حداقل تعداد آزمودنیها برای تأیید مؤلفهها در هر یک از ابعاد سهگانه (علمی، اسلامی و اجرایی) پنجاه نفر در نظر گرفته شد و در نهایت از 62 نفر از اساتید و دانشجویان، 64 نفر از مدیران و بالأخره 56 نفر از طلاب و روحانیان و کارشناسان مذهبی، پرسش به عمل آمد.
مؤلفههای مستخرج از منابع اسلامی در قلمروهای دهگانه مدیریت آموزشی
در قلمرو «نظارت -بر عملکرد خود و سایر همکاران- و راهنمایی دبیران»، مدیر آموزشی میبایست:1. همواره خود را در محضر خداوند متعال بداند و هرگز از نظارت الهی غافل نماند. (5)
2. خودکنترل بوده و همواره بر اعمال و رفتار خود، نظارتی دقیق و واقعبینانه داشته باشد. (6)
3. چنانچه دچار خطا و یا اشتباه شود، آن را پذیرفته، و درصدد جبران اشتباه خود برآید. (7)
4. کرامت و بزرگواری افراد را حفظ کرده و از حقیقت عدول نکند. (8)
5. بر حفظ اسرار افراد اصرار ورزیده و بر کشف اسرار سایران، حریص نباشد. (9)
6. معلمی را عنصری شایسته با جایگاهی والا و ارزنده دانسته و سعی بر حفظ شأن و جایگاه معلم داشته باشد. (10)
7- با رعایت اصل «برابری همهی آحاد جامعه در برابر قانون»، بر رفتار همگان، نظارتی یکسان داشته باشد. (11)
8- هدف اصلی نظارت را، اصلاح کلّ فرآیند یاددهی-یادگیری بداند و آن را صرفاً به اصلاح کار معلمان، محدود نکند. (12)
9- نظارت را با هدف رفع نقایص آموزشی و پرورشی مجموعه انجام دهد و نه به منظور عیبجویی. (13)
10- نظارتی جامعالأطراف داشته و این نظارت کلیهی برنامهها، فرآیندها، شرایط یادگیری، محیطهای آموزشی، ابزار و وسایل، تجهیزات، تسهیلات و نیروی انسانی را شامل شود. (14)
11- با نظارتی دقیق، موجب شود، تصمیمهای درست آموزشی در موقعیتهای مناسب اتخاذ شوند. (15)
12- همانند سایر کارکنان مراکز آموزشی، خود را مسئول نظارت بر عملکرد خود و سایرین بداند. (16)
13- مانند تمامی کارکنان مراکز آموزشی، خود را در معرض نظارت و کنترل همگانی بداند. (17)
14- بر حُسن انجام وظایف آموزشی و پرورشی را، وظیفهی اصلی خود بداند. (18)
15- تحت نظارت دقیق و کامل مسئولان آموزش و پرورش (مسئولان فرادست) قرار داشته باشد. (19)
16- تحت نظارت دقیق و کامل بازرسان مورد اعتماد مسئولان آموزش و پرورش قرار داشته و در صورت خدمت صادقانه تشویق و صورت خیانت مؤاخذه و تنبیه شود. (20)
17- نظارتی مبتنی بر روابط پسندیده داشته باشد تا به موجب آن، بازدهی معلمان و مدیران افزایش یابد. (21)
18- با ثبت اعمال نظارت شده و نتایج حاصل از نظارت، رجوع و استناد به آنها را تسریع بخشد. (22)
در قلمرو «برنامهریزی آموزشی و درسی» مدیر آموزشی میبایست:
1. برای توفیق در برنامهریزی آموزشی و درسی، به خدا توکل کند. (23)2. کارها را بر اساس مهمترین امور اولویتبندی کند. (24)
3. به ویژگیهای رشد، شرایط سنی و جنسی متربیان توجه داشته باشد. (25)
4. در حدّ امکان، در زمان انجام برنامهها صرفهجویی کند. (26)
5. برای غنیسازی برنامههای آموزشی و درسی، با نخبگان و خبرگان مشورت کند. (27)
6. برنامهی آموزشی و درسی را، به طور جامع و به منظور تربیت «عبد صالح» طراحی کند. (28)
7. به کوچکترین واحد زمان توجه کامل داشته باشد. (29)
8. بیش و پیش از اتخاذ هرگونه تصمیم و یا انجام هر اقدامی تفکر و تدبیر کند. (30)
در قلمرو «روابط اجتماعی و فرهنگی در مناسبات انسانی» مدیر آموزشی میبایست:
1. نگرش مثبت داشته و سعی کند پس از شناسایی احساسات خود، احساسات منفی و متعارض خود را به طریق منطقی از بین برده و احساسات مثبت را جایگزین آنها سازد. (31)2. توانایی بروز یا توقف انتقال عواطف و احساسات خودت را برای دریافت بهترین نتایج داشته باشد. (32)
3. توانایی بهرهگیری از الفاظ، کلمات، جملات، حرکات، ایما و اشاره، احساسات و عواطف خود را داشته باشد، به قسمی که طرف مقابل، عواطف و احساسات مثبت مدیر را به خوبی درک کند. (33)
4. سعه صدر داشته باشد و پیوسته ظرفیت روحی و روانی خود را ارتقاء بخشد. (34)
5. واحد مهارتهای ارتباطی بوده و بتواند همکارانش را زیر چتر محبت خویش قرار دهد. (35)
6. عدالت را باارزشترین معیار زندگی بداند و با عدالت، امور را سامان بخشد. (36)
7. حقوق تمامی افراد را محترم شمارد. (37)
8. همراه با دغدغه مصلحت خود و سازمان، نسبت به وضعیت کارکنان نیز حساس و متعهد باشد. (38)
9. به اصل «تعادل مبادله» معتقد و ملتزم بوده و بداند افراد در شرایط عادی و معمولی احساسات و عواطف خود را به همان شکل منتقل کنند که احساسات و عواطف را از سوی دیگران دریافت کردهاند. (39)
10. صبور باشد و به طور پیوسته مسائل روحی و روانی خود را افزایش دهد. (40)
11. با اعتقاد به اینکه اعتماد، پایه و مایهی اصلی روابط انسانی است، اعتماد همکارانش را جلب کند. (41)
12. به منظور تحکیم روابط انسانی، رفق و مدارای در امور را پیشهی خود سازد. (42)
13. با رأفت و محبت جان و دل همکاران را شیفته خود سازد. (43)
در قلمرو «ایجاد و استقرار تغییر» مدیر آموزشی میبایست:
1. فرزند زمان خویش بوده، به طور دائم اطلاعات علمی و دانش مدیریتی خود را به روزرسانی کند. (44)2. برای ایجاد موفقیتآمیز تغییر، به تمامی افراد و پیشنهادات آنان توجه کافی داشته باشد. (45)
3. در جهت پیشبرد سازمان به سوی اهداف و حلّ مشکلات آن، همواره به طرحهای جدید بیندیشد. (46)
4. برنامهریزی محتوای تغییر را یکی از وظایف خود بداند. (47)
5. فرهنگسازی برای پذیرش و اجرای برنامهی تغییر را از جمله وظایف خود به شمار آورد. (48)
6. در انتخاب اطرافیان خلاّق، مبتکر و با احساس مسئولیت بالا، کمال دقت را مبذول دارد. (49)
7. راههای خلاّقیت را بشناسد و آنها را به سایر اعضای سازمان نشان دهد. (50)
در قلمرو «ارزشیابی» مدیر آموزشی میبایست:
1. هدف اصلی نظام ارزشیابی را بهبود عملکرد مربیان و متربیان و رشد و پیشرفت آنان بداند. (51)2. دقت و عدالت را پایه و اساس ارزشیابی قرار داده و کارکنان را براساس شغل و شرح وظیفهی معیّن شده ارزشیابی کند. (52)
3. همهی کارکنان، سرپرستان، مدیران و مسئولان سازمان را مورد ارزیابی قرار دهد. (53)
4. جامعیت و فراگیر بودن را از ویژگیهای اصلی نظام ارزشیابی مطلوب به شمار آورد. (54)
5. ارزشیابی را به زمان و یا مکانی خاص محدود نداند و این مهم را در تمام زمانها انجام دهد. (55)
در قلمرو «میانجی و یاور در حلّ مشکلات، بحرانها و تعارضات» مدیر آموزشی میبایست:
1. برای تقویت مهارت حلّ مسئله، به خصوصیات شخصیتی، احساسی و رفتاری خود، توجه ویژه داشته باشد. (56)2. اجازه دهد تا در ابتدا افراد و بالأخص فراگیران، پاسخ سؤالاتشان را خودشان کشف کنند. (57)
3. در مواجهه با انبوهی از مشکلات، آنها را از نظر اهمیت اولویتبندی کند. (58)
4. به دیگران در کسب توانایی مهارت حلّ مسائل زندگی یاری دهد. (59)
5. از طرح مسئله یا مشکل از سوی سایر مربیان و متربیان استقبال کند. (60)
6. پیش از حلّ مسئله، راه حلهای پیشنهادی را دریافت کند. (61)
7. به منظور حلّ مسئله، به شرایط زمان و مکان و آمادگی شرایط برای بیان مسئله توجه کافی داشته باشد. (62)
8. برای حلّ مسئله اطلاعات دقیق و لازم را از منابع مطمئن کسب نماید. (63)
9. راهحلهای مختلف را به دقت بررسی و بهترین راه حل را ارائه دهد. (64)
10. از طریق همدلی با دیگران، آنان را در حلّ مسائل یاری کند. (65)
11. مشکل دیگران را مشکل خود دانسته و برای حلّ آن مصرانه بکوشد. (66)
در قلمرو «اجرایی» مدیر آموزشی میبایست:
1. یاددهی و یادگیری را به عنوان اساس فعالیتهای مراکز آموزشی، پیوسته مرکز توجه خود قرار دهد. (67)2. همزمان با اصلاح جریان فعالیتها، به دنبال اصلاح سیاستها، روشها، رویّهها و ساختارهای ارتباطی باشد. (68)
3. اصلاح ارتباط میان دانشآموز و معلم، دانشآموز و دانشآموز، معلم و اولیا، مدیر و معلم، مدیر و اولیا و کارکنان با یکدیگر را سرلوحهی امور اجرایی خود قرار دهد. (69)
4. در اندیشه و عمل، احساس خودرأیی نداشته و مقید به اجرای برنامههای مصوب و مدوّن باشد. (70)
5. با مسئولان مافوق، برخوردی متواضعانه، صادقانه و همراه با همکاری و تعاون داشته باشد. (71)
6. قابلیت انعطاف را در طراحی و اجرای برنامههای آموزشی و پرورشی در نظر داشته باشد. (72)
در قلمرو «پاسخگویی و حسابرسی» مدیر آموزشی میبایست:
1. دست بردن به اموال عمومی را در حقیقت تعدی به اموال خداوند بداند. (73)2. اهل مراقبه و محاسبه بوده و بیش و پیش از دیگران، فعالیتهای جاری و امور اقتصادیاش را محاسبه کند. (74)
3. وظایف مالی را مبتنی بر قواعد اخلاقی منشعب از قرآن، احادیث و سنت انجام دهد. (75)
4. صرفهجویی و اعتدال را سرلوحهی انجام امور مالی و مشی اقتصادی خود قرار دهد. (76)
5. در حسابرسی، با افراد در جایگاه و پستهای سازمانی مختلف، یکسان برخورد کند. (77)
6. تمام کسانی را که در اتلاف منابع سازمان مشارکت داشته باشند، مؤاخذه کند. (78)
7. تمام افراد را مسئول حفظ منابع سازمان دانسته و این مهم را به مشارکت عمومی بسپارد. (79)
8. در حفظ اموال عمومی بکوشد و دیگران را نیز به این امر فرا خواند. (80)
9. وظایف مالی را در کمال دقت، صداقت و شفافیت انجام دهد. (81)
10. تمامی پرداختها و پاداشها را عادلانه و براساس برنامهای مدوّن و مصوب انجام دهد. (82)
در قلمرو «مشاوره و راهنمایی تحصیلی، شغلی، روحی و روانی دانشآموز» مدیر آموزشی میبایست:
1. مشاوره و راهنمایی تحصیلی را یک جریان مداوم و مستمر تربیتی بداند. (83)2. به تفاوتهای فردی از نظر تواناییها و محدودیتها توجهی خاص داشته باشد. (84)
3. به اصل فطرت توجه داشته و راه تربیت انسان را همان راه فطرت بداند. (85)
4. راهنمایی را بر اعتقاد به آزادی، استقلال و کرامت انسان استوار سازد. (86)
5. به اصل کمالجویی انسان اعتقاد داشته و کمال آدمی را در رسیدن به قرب الهی بداند. (87)
6. با اعتقاد به اصل تغییرپذیری، تلاش میکند افراد با آگاهی و آزادی، راه خود را برگزینند. (88)
7. راهنمایی تحصیلی را، برای دورههای مختلف، با روشها و اهداف مشخصی اعمال کند. (89)
8. راهنمایی را فعالیتی جمعی و مستلزم همکاری افراد و مؤسسات و نهادها بداند. (90)
9. راهنمایی را بر همکاری و همیاری تکیه دهد، نه بر تحکم و اجبار. (91)
10. راهنمایی را با رشد همهجانبه و با ابعاد جسمی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی افراد مرتبط سازد. (92)
11. راهنمایی را بر خودشناسی صحیح و آگاهی افراد از تواناییها و محدودیتهایشان، متکی بداند. (93)
12. در هنگام راهنمایی، خود را، هم در مقابل فرد مسئول بداند و هم در برابر جامعه. (94)
در قلمرو «رشد سازمانی-بهسازی و توسعه سازمانی-» مدیر آموزشی میبایست:
1. بر آموزش ضمن و حین خدمت و بهسازی منابع انسانی تأکید داشته باشد. (95)2. چنانچه ملزم به جابهجایی کارکنان بود، به جهت حفظ کرامت انسانی افراد، از ایشان دلجویی به عمل آورد. (96)
3. از تجسس و ارزیابی غیرضروری در کار نیروی انسانی پرهیز کند. (97)
4. اصل محرمانه بودن پرونده پرسنلی افراد را رعایت کند. (98)
5. از کارکنان مجموعهی آموزشی در حدّ وسع و توانشان انتظار داشته باشد. (99)
6. در کارمندیابی، گزینش و انتخاب کارکنان شایسته، کمال دقت را داشته باشد. (100)
7. میبایست از هر یک از کارکنان، براساس شغل و وظیفهای خاص و مشخص، انتظار داشته باشد. (101)
8. میبایست برای تصدی مشاغل مختلف و انجام امور مشخص، افرادی اهل، قابل و مناسب را بگمارد. (102)
9. با شیوهی برنامهریزی نیروی انسانی آشنا بوده و این امر را مهم تلقی کند. (103)
10. در صورت انتقال یا اخراج نیروها، دلائل و ضرورت آن را تبیین کند. (104)
تجزیه و تحلیل دادهها و یافتههای پژوهش
پس از تعیین مؤلفهها در هر یک از قلمروهای دهگانه مدیریت آموزشی، برای بررسی میزان علمی، کاربردی و اسلامی بودن این مؤلفهها، به تعیین میانگین نظرات گروههای مخاطب در هر یک از قلمروها و در کل میپردازیم. از آنجا که این نظرات در قالب ارقام یک تا پنج برای طبقات خیلی کم تا خیلی زیاد ثبت شد و دامنهی تغییرات چهار نمرهای را برای این پنج طبقه ایجاد نمود، بنابراین با احتساب طول دامنه 8/0 نمرهای برای هر طبقه، میتوانیم با محاسبهی میانگین هر یک از مؤلفهها، میزان برخورداری آنها از ابعاد علمی، کاربردی و اسلامی بودن را براساس جدول ذیل تعیین کنیم.جدول شماره 1: تعیین میزان برخورداری مؤلفههای مدیریت آموزشی
میزان برخورداری |
دامنه تغییرات |
خیلی کم |
1/8-1 |
همچنین پس از تعیین میانگین هر یک از مؤلفهها در هر یک از گروههای سهگانه اساتید، مدیران و روحانیان، میانگین را برای هر قلمرو مطابق با جدول شماره 2، به طور جداگانه محاسبه کرده تا بتوان میزان برخورداری هر یک از مؤلفهها را در این قلمروها، از ابعاد علمی، کاربردی و اسلامی بودن تعیین کرد.
جدول شماره2: میانگین مؤلفهها در هریک از قلمروهای ده گانه مدیریت آموزشی
میانگین روحانیان |
میانگین مدیران |
میانگین اساتید |
قلمروهای مدیریت آموزشی |
4/29 |
4/48 |
4/48 |
اجرایی |
4/28 |
4/41 |
4/42 |
ایجاد و استقرار تغییر |
4/37 |
4/50 |
4/47 |
رشد سازمانی و امور کارکنان |
4/40 |
4/51 |
4/42 |
برنامهریزی (آموزشی و درسی) |
4/49 |
4/50 |
4/36 |
نظارت و راهنمایی دبیران و معلمان |
4/41 |
4/44 |
4/44 |
ارزشیابی (مطلق، نسبی، مرحلهای و پایانی) |
4/39 |
4/51 |
4/44 |
روابط اجتماعی و فرهنگی در مناسبات اجتماعی |
4/35 |
4/44 |
4/38 |
میانجی و یاور در حلّ مشکلات، تعارضات و بحرانها |
4/41 |
4/54 |
4/36 |
حسابرسی و کنترل امور مالی و بودجه و پشتیبانی تدارکاتی |
4/34 |
4/51 |
4/46 |
مشاوره و راهنمایی تحصیلی، شغلی و روحی روانی دانشآموز |
4/37 |
4/48 |
4/42 |
کلّ قلمروها |
با توجه به جدول شماره 2، ملاحظه میکنیم که میانگین کلیهی قلمروها در دامنهی 5-4/2 قرار گرفته و این بدان معناست که از منظر اساتید، مدیران و روحانیان، تمامی مؤلفههای تدوین شده به میزان خیلی زیاد علمی، کاربردی و اسلامی است. در ادامه برای بررسی اینکه آیا بین نظرات اساتید، مدیران و روحانیان و به عبارت دیگر، آیا بین ابعاد علمی، کاربردی و اسلامی بودن این مؤلفهها تفاوت معنیداری وجود دارد یا خیر، از آزمون کروسکال-والیس مطابق جدول شماره 3 استفاده کردیم.
جدول شماره 3: آزمون کروسکال-والیس برای مقایسهی میانگین مؤلفهها در هریک از قلمروهای دهگانه مدیریت آموزشی
قلمروهای مدیریت آموزشی |
میانگین رتبهای اساتید |
میانگین رتبهای مدیریان |
میانگین رتبهای روحانیان |
مجذور کای |
سطح معنیداری |
اجرایی |
94/37 |
99/05 |
79/70 |
4/461 |
0/107 |
ایجاد و استقرار تغییر |
93/25 |
97/02 |
83/26 |
2/205 |
0/332 |
رشد سازمانی و امور کارکنان |
94/22 |
96/38 |
82/92 |
2/263 |
0/323 |
برنامهریزی (آموزشی و درسی) |
86/77 |
101/59 |
85/21 |
2/725 |
0/155 |
نظارت و راهنمایی دبیران و معلمان |
82/36 |
102/35 |
89/21 |
735/4 |
0/094 |
ارزشیابی (مطلق، نسبی، مرحلهای و پایانی) |
89/61 |
96/37 |
88/03 |
896/0 |
0/639 |
روابط اجتماعی و فرهنگی در مناسبات اجتماعی |
87/65 |
99/20 |
86/97 |
155/2 |
0/340 |
میانجی و یاور در حلّ مشکلات، تعارضات و بحرانها |
88/49 |
100/03 |
85/08 |
785/2 |
0/248 |
حسابرسی و کنترل امور مالی و بودجه و پشتیبانی تدارکاتی |
85/40 |
100/45 |
88/02 |
025/3 |
0/220 |
مشاوره و راهنمایی تحصیلی، شغلی و روحی روانی دانشآموز |
91/03 |
101/21 |
80/92 |
534/4 |
0/104 |
کلّ قلمروها |
89/68 |
99/38 |
84/52 |
494/2 |
0/287 |
همانطور که در جدول شماره 3 دیده میشود، سطح معنیداری به دست آمده از آزمون کروسکال-والیس، در کلیهی قلمروها بالاتر از 0/05 است و بنابراین فرض صفر این آزمون مبنی بر عدم تفاوت معنیدار بودن بین میانگین نتایج گروههای سه گانه در هر یک از قلمروها تأیید میشود. بر این اساس میتوان اذعان داشت که با اطمینان 95% بین نظرات سه گروه اساتید، مدیران و روحانیان اختلافی وجود ندارد و به عبارتی مؤلفههای تدوینشده از ابعاد علمی، کاربردی و اسلامی بودن یکسان میباشند.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با بررسی منابع و آموزههای اسلامی به تدوین مؤلفههای مربوط به هر یک از قلمروها و وظایف یک مدیر آموزشی پرداخت. نکتهی حائز اهمیت، اجماع تأیید خیلی زیاد این مؤلفهها از نگاه اساتید، مدیران و روحانیان است. در واقع میتوان اذعان داشت که مؤلفههای مستخرج که اسلامی بودن آن مورد تأیید علمای دین قرار دارد، از یک سو با مبانی علمی مدیریت آموزشی سازگار بوده و از سوی دیگر کاربردی و قابل اجراء توسط مدیران آموزشی است.مؤلفههای اسلامی مدیریت آموزشی، برخاسته از مدل الهی-انسانی است که هدف نهایی آن، تربیت انسان کامل و عباد صالح است. با دقت در این مؤلفهها، کسی شایستگی مییابد تا در مقام تربیت عبد صالح قرار گیرد که خود عبدی صالح باشد. این موضوع در تمامی قلمروهای مدیریت آموزشی اسلامی به روشنی مشهود است. آنچه میتواند الگوی اسلامی مدیریت آموزشی را از سایر مدلها متمایز سازد، نوع نگاه متعالی به تربیت انسان، نیّت خالص، حفظ کرامت انسانی، برخورد عقلانی، منطقی و انسانی با مسائل آموزشی و پرورشی است، نه فقط شیوه بهرهبرداری از منابع و یا چگونگی به کارگیری امکانات.
در الگوی اسلامی مدیریت آموزشی، مدیر آموزش همواره نیازمند دقت نظر و مراقبه و محاسبه است. هرگز از ذکر و تذکر غافل نمیماند، همواره خود را در محضر خالق خود میبیند و خود را پاسخگوی خداوند متعال، وجدان آگاه خویش، مردم و مسئولان میداند. مدیر آموزش بیش و پیش از دیگران به تربیت خود همّت میگمارد و بیشتر از آنکه دیگران را با گفتار نیکوی خود به خدا بخواند، با رفتار پسندیدهاش به سوی حق و حقیقت هادی و راهنماست و علاوه بر تجربه و تخصص، تعهد را سرلوحهی تمامی ارکان آموزشی خود قرار میدهد.
پینوشتها:
1. کارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
jshoorchi@ yahoo. com
2. استادیار دانشگاه صنعت آب و برق/mhaqani@gmail.com
3. دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات/pjaafari@yahoo.com
4. دانشجوی دكتری برنامهریزی درسی دانشگاه تربیت معلم/mniroo.sobhan@gmail.com
5. با استناد به آیه شریفه: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ فَینَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ «بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد!» (توبه: 105) و نیز آیه شریفه «وَمَا تَكُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَیكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ...» «در هیچ حال (و اندیشهای) نیستی، و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمیکنی، و هیچ عملی را انجام نمیدهید، مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن میشوید.» (یونس: 61)
6. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «اِجعَل مِن نَفسِک عَلَی نَفسِک رَقیِبَا»؛ از خودت مراقبی بر خویشتن قرار بده. (آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم)
7. با استناد به فرمایش امام موسی کاظم (علیهالسّلام) میفرمایند: «لَیسَ مِنّا لَم یُحاسِب نَفسَهُ فِی کلِّ یومٍ، فإنَّ عَملَ خیراً استزاد الله وحَمِدَ الله علیه، و انَّ عَملَ شَراً إستغفِرالله مُنهُ و تابَ إلیه»؛ از ما نیست کسی که هر روز به محاسبه و ارزشیابی کارهای خود نپردازد. پس اگر کار نیکی انجام داده از خداوند فزونی آن را خواهد و خدا را بر موفقیتی که به دست آورده سپاس گوید و اگر کار زشتی را مرتکب شده، از خداوند آمرزش آن را طلب نماید و توبه کند. (بحارالأنوار، ج70، 72)
8. با استناد به حدیثی که در آن حرمت مؤمن از حرمت خانهی خدا بالاتر آمده است. و نیز جملهی حضرت علی (علیهالسّلام) در نامهی سی و یکم نهجالبلاغه که میفرمایند: «وَ لاَ تکُن عَبدَ غَیرَِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُراً»، به این معنی که خداوند تو را آزاد قرار داده است، بنابراین بنده دیگری نباش.
9. حضرت امیر (علیهالسّلام) پس از عزل عمر بن ابوسلمه مخزومی و عرفی فرد دیگری به عنوان فرماندار بحرین در نامهای خطاب به وی مینویسند: من نعمان ابن عجلان زرقی را فرماندار بحرین قرار دادم و اختیار تو را از فرمانداری آن برگرفتم، بدون اینکه این کار برای تو مذمت یا ملامت در بر داشته باشد. چرا که تو زمامداری را به نیکی انجام دادی و حق امانت را ادا نمودی. بنابراین به سوی ما حرکت کن، بیآنکه مورد سوءظن یا ملامت یا متهم و گنهکار باشی، زیرا من تصمیم گرفتهام به سوی ستمگران اهل شام حرکت کنم و دوست دارم تو با من باشی، چرا که تو از کسانی هستی که من در جهاد با دشمن و بر پا داشتن ستونهای دین از آنها استعانت میجویم، انشاءالله. (نهجالبلاغه، نامه42)
10. با استناد به روایتی که در آن آمده است: «هر کس به من کلامی بیاموزد، من را بنده خود ساخته است» و نیز سخنی از امام خمینی (رحمه الله) که فرمودهاند: «معلمی، شغل انبیاست»
11. با استناد به فرازهایی از نامهی امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر که در آن چنین مرقوم فرمودهاند: «همه در برابر عدالت و قانون خداوند مساویاند؛ حکومت نیز باید مردم را در برابر قرآن برابر بداند و احکام را برای همه یکسان اجراء کند.» (نهجالبلاغه نامه53، دشتی)
12. با استناد به نامه امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر که در آن چنین مرقوم فرمودهاند: «هذا ما اَمَرَ بِهِ عَبدُ الله عَلِیُّ اَمیرُ المُؤمِنینَ، مالِک بنَ الحارِثِ الاَشتَرَ فی فی عَهدِهِ اِلَیهِ، حینَ وَلاهُ مِصرَ: جِبایَة خَراجِها، وَ جِهادَ عَدُوٍّها، وَ استِصلاحَ اَهلّها، وَ عِمارَة بِلادِها»؛ این فرمانی است از علی امیرالمؤنین به مالک اشتر فرزند حارث در پیمنانی که با او میبندد، هنگامی که او را به حکومت مصر میگمارد تا چهار چیز را در صدر برنامه خود قرار دهد: جمعآوری مالیات، جهاد با دشمنان دین، سامان دادن کار مردم و شهرها را آباد ساختن. با عنایت به این فرمایش امیرمؤمنان، اصلاح کلّ امور جامعه و سامان دادن به کار مردم و آبادانی کلّ بلاد، از جمله وظایف مدیران به شمار رفته است. (نهجالبلاغه، نامه 53)
13. با استناد به آیه شریفه «لَا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» (حجرات: 11)
14. با استناد به آیه شریفه که نظارت الهی را جامع و مانع میداند و میفرماید: «وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیقُولُونَ یا وَیلَتَنَا مَالِ...»؛ «و کتاب [کتابی که نامهی اعمال همهی انسانهاست] در آنجا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همهی اعمال خود را حاضر میبینند؛ و پروردگارت به هیچکس ستم نمیکند.» (کهف: 49)
15. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «ولا یَدعُونَّکَ شَرَفُ امریءٍ إلی أن تعِظمَ مِن بَلائِهِ مَا کانَ صَغیراً، و لا ضَغَة امریءٍ اِلی ان تَستَصغِرَ مِن بَلائِهِ مَا کانَ عَظیماً»؛ و شرافت و بزرگی کسی موجب این نشود که کار کوچک او را بزرگ شماری؛ و همچنین حقارت و کوچکی کسی باعث نشود که خدمت پرارج او را کوچک به حساب آوری. (نهجالبلاغه، نامه53)
16. عبارتِ «کُلُّم راعٍ، وَ کُلُّکُم مَسؤُولٌ غَن رَعِیَّتِهِ»؛ هر کدام از شما مسئول هستید و دربارهی افرادی که به سخن شما گوش میدهند بازخواست خواهید شد. (بحارالأنوار، ج72) استفاده میشود که هر کدام از اهل ایمان در رابطه با آنچه میداند، اگرچه یک کلمه باشد، باید مُعلِّم دیگران باشند، یعنی به اهلش برسانند و تبلیغ کنند و از نااهل احتراز و کتمان نمایند، و نسبت به کلمهای که نمیدانند مُتَعَلِّم باشد.
17. میتوان به آیه 71 سوره مبارکه توبه اشاره کرد، که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ «مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند.»
18. حضرت امام رضا (علیهالسّلام)، نظارت و کنترل مخفی و سرّی را به عنوان سیره مدیریتی پیامبرگرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) ذکر کرده و میفرماید: «کانَ رسولُالله إذا وَجَّهَ جَیشاً فامهم امیرٌ، بَعَثَ مَعَهَ مِن ثِقاتِهِ مَن یَتَجسَّس لَهُ خبره». سیره و روش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) اینگونه بود که هرگاه سپاهی را به مأموریت میفرستاد و فرماندهی برای آن تعیین میکرد، برخی از افراد موثق و مورد اعتماد خود را با وی روانه میکرد تا رفتار و عملکرد او را زیرنظر بگیرند و برای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) گزارش کنند. (حر عاملی، وسائلالشیعة، ج11)
19. امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر اینگونه دستور میدهند: «ثُمَّ تَفَقَّد أعمالَهُم و ابعثَ العُیونَ مِن أهلِ الصِّدقِ و الوَفاءِ عَلَیهم»؛ سپس با گماشتن مأموران مخفی راستگو و باوفا، کارهای آنان را بررسی کن! (نهجالبلاغه، نامه53)
20. با استناد به رفتار امام علی (علیهالسّلام) که در ابتدای نامههای خود به عدهی زیادی از کارگزاران خود مینویسند: «بلغنی عنک ...» (نهجالبلاغه، نامه71، 40، 63 و 43) یعنی در مورد تو اینگونه به من گزارش رسیده است، یا «رقی الی عنک...» (نهجالبلاغه، نامه71) یعنی در مورد شما به من خبر رسیده است، یا «بلغنی رسولی عنک...» یعنی فرستاده من دربارهی تو چنین اطلاع داد؛ و بالأخره در یکی دیگر از نامهها مینویسد: «رسولی اخبرنی بعجب...» یعنی فرستاده من قضیهی شگفتی را برایم گزارش کرد. امیر مؤمنان حضرت علی (علیهالسّلام) علاوه بر اینکه خود بر عملکرد کارگزاران خویش نظارت و کنترل داشت، به کارگزاران خود نیز دستور میداد تا بر عملکرد و نحوهی رفتار زیردستان خودشان نظارت مخفیانه داشت باشند. مثلاً به مالک اشتر اینگونه دستور میدهد: «ثُمَّ تَفَقَّد أعمالَهُم و ابعثَ العُیونَ مِن أهلِ الصِّدقِ و الوَفاءِ عَلَیهم»؛ سپس با گماشتن مأموران مخفی راستگو و با وفا، کارهای آنان را بررسی کن. (نهجالبلاغه، نامه53)
21. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که به مالک میفرمایند: «فَإنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّر لأِمورهِم حَدوة لَهُم علی استعمالِ الأمانة و الرفق بالرَّعیَّة»؛ نظارت پنهانی و سرّی تو، موجب ترغیب و تشویق آنان (کارکنان) به امانتداری و مدارا با مردم میشود. (نهجالبلاغه، نامه53)
22. با استناد به آیات قرآن کریم که ناظران اعمال انسانها را کاتب نیز معرفی میکند: «و بیشک نگاهبانانی بر شما گمارده شده، والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما)، که میدانند شما چه میکنید» (انفطار: 12-10) و نیز آیهی شریفهای که در آن آمده است: «هَذَا كِتَابُنَا ینْطِقُ عَلَیكُمْ بِالْحَقِّ»؛ این کتاب ماست که به حق با شما سخن میگوید (و اعمال شما را بازگو میکند)؛ ما آنچه را انجام میدادید مینوشتیم!» (جاثیه: 29)
23. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ»؛ «اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.» (آلعمران: 159)
24. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که میفرمایند: «مَن إشتَغَل بغَیر المُهم ضَیَعَ الأهمّ» (میزان الحکمة، ح1421) هرکس به چیزی که مهم نیست بپردازد، آنچه را که اهمیت بیشتری دارد از دست میدهد. و نیز فرمودهاند: «شرّ ما شغل به المرء وقته الفضول.» (همان، ح14210) بدترین چیزی که آدمی وقت خود را صرف آن میسازد، کارهای اضافی است.
25. با استناد به فرمایش حضرت علی (علیهالسّلام) که در عهدنامهی معروف مالک اشتر، جامعه را دارای طبقات اجتماعی دانسته و هر یک از آنها را براساس نوع کار و چگونگی مسئولیتشان دستهبندی میکند و میفرمایند: «وَاعلَم انّ الرَّعیة طبقاتُ لایَصلُحُ بَعضها الاّ بِبَعضٍ، ولاغنی بِبَعضها عَن بَعضٍ». ای مالک! بدان که جامعهی تحت نظارت تو به طبقات مختلفی تقسیم شدهاند و کار بدون گروه به کمال نمیرسد، و هیچ دستهای از دستهی دیگر بی نیاز نیست. (نهجالبلاغه، شهیدی، نامه53)
26. با استناد به ترجمه بخشی از ترجمه نامه53 حضرت امام علی (علیهالسّلام)؛ نهجالبلاغه-ترجمه مرحوم محمد دشتی (رحمه الله)
سفارش امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر |
|
عنوان |
توصیه |
تقسیم امور |
بخشی از کارها به گونهای است که خود باید انجام دهی، مانند پاسخ دادن به کارگزاران دولتی، در آنجا که منشیان تو از پاسخ داد به آنها درماندهاند. |
تسریع در امور |
و دیگر، برآوردن نیاز مردم در همان روزی که به تو عرضه میدارند، و یارانت در رفع نیاز آنان ناتوانند. |
انجام به موقع امور |
کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روزی، کاری مخصوص به خود دارد. |
اختصاص بهترین اوقات برای انجام فرایض و راز و نیاز با خداوند |
نیکوترین وقتها و بهترین ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب کن، اگرچه همهی وقت برای خداست، آنگاه که نیت درست و رعیت در آسایش قرار داشته باشد. از کارهایی که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ویژه پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز، تن را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزدیک میکند بیعیب و نقصانی انجام ده، اگرچه دچار خستگی جسم شوی. |
مراعات مردم به ویژه ضعیفان و حاجتمندان در همه حال |
هنگامی که نماز به جماعت میخوانی، نه با طولانی کردن نماز مردم را بپراکنی و نه آنکه آن را تباه سازی، زیرا در میان مردم، بیمار یا صاحب حاجتی وجود دارد، آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا به یمن میفرستاد از او پرسیدم، با مردم چگونه نماز بخوانم؟ فرمود: «در حدّ توان ناتوانان نماز بگذار و بر مؤمنان مهربان باش» |
27. با استناد به سخن امام صادق (علیهالسّلام) که میفرمایند: «وَ شاوِر فِی أمرک الّذین یَخشون الله عزَّوجل». و نیز میفرماید: «أستَشر العاقل مِنَ الرِّجال الوَرِع، فأَنه لا یأمر أَلا بخیر. و إیّاک و الخَلاف، فأَن خلاف الوِرِع العاقل، مفسدة فِی الدّین وَ الدُّنیا». با فرزانگان پارسا به کنکاش بنشین، زیرا جز به نیکی و صلاح دستور نمیدهند، زنهار تا با رأی آنان مخالفت نورزی که دین و دنیای خود را تباه ساختهای. نیز سخن مولا امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) که میفرمایند: «أفضلُ من شاورتَ ذو التجارب». بهترین کسانی که میتوانند طرف مشورت قرار گیرند، صاحبان تجربهاند.
28. با استناد به آیه شریفهی 56 از سوره مبارکه ذاریات که فرموده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»
29. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «انّ عُمرک عَدَد أنفاسک و عَلَیها رقیبٌ یحصیها» عمرت همان (تعداد) شمارههای نفس تو است که بر آن مراقبی گمارده شده است تا آن را شمارش کند. (منتخب میزان الحکمة)
30. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) در این زمینه میفرماید: «مَن إشتَغَل بغَیر المُهم ضَیَّع الأهمّ» هر کس به چیزی که مهم نیست بپردازد، آنچه را که اهمیّت بیشتری دارد از دست میدهد. (میزان الحکمة) و در جای دیگر فرمود: «شرّ ما شَغَل به المرء وَقته الفُضول»؛ بدترین چیزی که آدمی وقت خود را صرف آن میسازد، کارهای اضافی است. (میزان الحکمة)
31. با استناد به آیه شریفه قرآن کریم (حجرات: 11) که میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.» و نیز در نهجالبلاغه چنین میخوانیم: «آگاه باشید، بیناترین دیدهها دیدهای است که نظرش در خیر و صلاح باشد. آگاه باشید، شنواترین گوشها گوشی است که پند و اندرز را حفظ کرده و آن را بپذیرد.»
32. با استناد به آیه شریفه «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»؛ «به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن!» (آلعمران، 159)
33. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «الرفق یودی إلی السلم»؛ رفق و مدارا به سازگاری میانجامد.
34. با استناد به فرمایش حضرت علی (علیهالسّلام) مهمترین وسیلهی لازم برای مدیریت را داشتن سعه صدر و سینهای گشاده میداند و میفرمایند: «آلة الریاسة سعة الصدر».
35. با استناد به کلام خداوند متعال که در اینباره میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیُّ حَمِیمٌ»؛ «هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!» (فصلت: 34)
36. امام علی (علیهالسّلام) در توصیهای زمامدار حکومتش را به عدالت فراخوانده، میفرماید: «عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم، رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر میانجامد.» (نهجالبلاغه، حکمت478)
37. با استناد به فرازهایی از نامهی امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر که فرمودهاند: مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر تو، و دستهی دیگر همانند تو در آفرینش میباشند، اگر گناهی از آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میگردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسانگیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. (نهجالبلاغه، نامه53، دشتی)
38. در آموزههای دین مبین اسلام توأم با سفارش به حفظ بیتالمال که اموال عمومی مسلمانان است، رعایت حقالناس نیز مورد تأکید قرار گرفته است. و آنچه توسط حضرت حق مورد بخشش واقع نمیشود و میبایست حتماً ادا شده و رضایت صاحب حق جلب شود، همین حقالناس است.
39. با استناد به سخن امام علی (علیهالسّلام) که فرزندشان را سفارش فرمودهاند تا با مردم چنان رفتار نمایند که دوست دارند با خود ایشان چنان رفتار شود. و آنچه برای خود میپسندند برای دیگران نیز بپسندند و آنچه را برای خود نمیپسندند، برای دیگران نیز نپسندند.
40. با استناد آیه شریفه 45 از سوره مبارکه بقره «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ». همچنین قرآن کریم، رسول گرامی اسلام را دارای «خُلُقٍ عظیم» معرفی فرموده و دلیل پراکنده نشدن مردم از اطراف ایشان را همان ظرفیت بالای وجودی نبی گرامی اسلام بیان نمودهاند.
41. با استناد به فرمان امام علی (علیهالسّلام) در نامه 31 نهجالبلاغه پیرامون حقوق دوستان چنین نگاشتهاند: هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی که با او داری، ضایع مکن، زیرا آن کس که حقش را ضایع میکنی با تو برادر نخواهد بود.
42. با استناد به سخن حضرت علی (علیهالسّلام) که در این باره فرموده است: «الرِّفق یُؤدّی إلی السِّلم»؛ رفق و مدارا به آشتی و سازگاری میانجامد. همچنین فرموده است: کسی که در امور، رفق و مدارا در پیش گیرد، به آنچه از مردم میخواهد دست مییابد.
43. مولای متقیان علی (علیهالسّلام) به مالک میفرمایند: «وَ اَشعِر قَلبَک الرَّحمَة لِلرَّعیَّة، وَ الَمَحَبَّة لَهُم، وَ اللُّطفَ بِهِم»؛ باید دلت از رحمت و محبت مردم مالامال باشد و لطف و دوستی نسبت به آنان روا داری.
44. در این موضوع میتوان به روایتی استناد نمود که در آن کسی را که دو روزش مشابه هم بوده و تعالی و پیشرفتی نداشته باشد، از دایره مسلمانان خارج دانسته است. و یا آنگاه که امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «مَن استوی یَومُاهُ فهو مغبونٌ»؛ هر کس دو روزش مساوی باشد، مغبون است. (بحارالأنوار، ج71)
45. با استناد به سخن رسول گرامی اسلام (صلوات الله وسلامه علیه) که فرمودند: «مشاورة العاقل الناصح رشد و یمن و توفیق مِنَ الله فإذا أشارَ عَلَیک الناصحُ العاقل فإیّاکَ والخلاف فان فی ذلک العطب»؛ مشاوره با عاقل ناصح برای تو رشد و مبارکی و موفقیت به همراه دارد. و نیز استناد به سخن امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «مَن شاوَرَ الرِّجالَ شارَکها فِی عُقُولها»؛ استفاده از آرای دیگران، مشارکت در عقول ایشان است. (نهجالبلاغه، حکمت 161)
46. با استناد به سخن امام باقر (علیهالسّلام) که فرمودهاند: «هر کس دو روزش مساوی باشد، متضرر گردیده و اگر روز بعدی او بدتر از روز پیشین باشد، ملعون است.» بیتردید چنین روایاتی ضرورت برنامهریزی، طرحریزی برنامهها و طرحهای جدید و گریز از وضع موود به وضع بهتر را ضروری مینماید.
47. با استناد به آیه شریفه «مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ» (مائده: 99) که بلاغ یعنی رسانیدن افراد به بلوغ فکری و خلاقیت را تنها وظیفهی رسولان میشمارد.
48. با استناد به فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) که فرمودهاند: «لا تَستَصغِرنَّ عندک الرأی الخَطیر إذا أتاک به الرَّجُل الحقیر»؛ افکار ارزشمند افراد غیر مهم را کوچک نشمارید. و نیز آیه شریفهای که در آن شرط تغییر دادن شرایط اقوام و ملّتها توسط خداوند را تغییر در خود افراد آن جامعه دانسته است.
49. انتخاب اطرافیان، نشانگر شخصیت فکری مدیر است، زیرا شخصیت، خلاقیت، ابتکار و احساس مسئولیت آنان، نمایانگر شخصیت، منش، رفتار و تفکر مدیران است، در این باره امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) میفرماید: «ثَلاثة تَدُلُّ علی عُقُول أربابها، الرَّسول و الکِتاب و الهدیة»؛ سه چیز از عقل صاحبان خود حکایت میکند: فرستاده، نوشته و هدیه.
50. شناخت راههای خلاقیت در سایهی تفکر و تدبر و تأمل توأم با بهرهبرداری از اطلاعات صحیح حاصل میآید که در این باره میتوان به فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) که فرمودهاند: «الحیلة فائدة الفِکر»؛ «چارهاندیشی فایده فکر میباشد» استناد نمود.
51. با استناد به کلام نورانی رسول گرامی اسلام (صلوات الله و سلامه علیه) که هدف از بعثت خود را اتمام و اکمال مکارم اخلاق معرفی فرمودهاند.
52. «وَ اجعَل لِرأسِ کُلِّ أمرٍ مِن أمورِک رأساً مِنهُم لا یَقهَرُهُ کَبیرُها ولا یَتَشتَّتُ علیه کَثیرُها»؛ برای هر یک از مشاغل و امور خود، فردی را بگمار که کارهای سنگین و زیاد، او را درمانده نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند. (نهجالبلاغه، نامه53)
53. با استناد به نامه امام علی (علیهالسّلام) که در آن میفرمایند: «و اجعَل لِکُل إنسان مِن خدمک عَمَلاً تأخذ به فانه احری الا یَتَواکلوا فِی خدمَتِک»؛ برای هر یک از زیردستان و کارکنان خود شغل و وظیفهای خاص و مشخص تعیین کن، تا او را نسبت به همان کار مؤاخذه و بازپرسی کنی، زیرا این روش سزاوارتر است، تا اینکه کارهایت را به یکدیگر وانگذارند. (نهجالبلاغه، نامه53)
54. با استناد به سیره امام علی (علیهالسّلام) آنگاه که به مالک اشتر دستور ارزشیابی از کارگزاران حکومت میدهد، بر فراگیر بودن آن تأکید کرده و میفرماید: «لاتدع إن یکون لک عُیُون ... فیثبتون بلاء کُل ذی بلاء منهم»؛ باید بازرسانی داشته باشی... تا تلاش همهی تلاشکنندگان را ثبت کنند. (تحف العقول، ص 129)
55. با دقت در فرمان امام علی (علیهالسّلام) که در فرازی از عهدنامه مالک اشتر میفرمایند: «ثُمَّ اعرِف لِکُلِّ امرِیءٍ مِنهُم ما أبلی، و لا تَضُمَّن بَلاءَ امرِیءٍ إلی غَیرِهِ، ولا تُقَصِّرونَّ به دُونَ غایة بَلائِهِ»؛ سپس باید زحمات و تلاش هر کدام از آنها را به دقت بدانی و هرگز زحمت و تلاش یکی از آنان را به دیگری نسبت ندهی و ارزش خدمت او را کمتر از آنچه هست، به حساب نیاوری. (نهجالبلاغه، نامه53) چنین مستفید میگردد که ارزشیابی فرآیندی مستمر و پایدار است و نه عملی موقتی و گذرا.
56. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «اِجعَل مِن نَفسِک عَلَی نَفسِک رَقیِبَا»؛ از خودت مراقبی بر خویشتن قرار بده. (آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم)
57. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) همگان را به تلاش فرا میخوانند و میفرمایند: «فعلیکم بالجد»؛ بر شما باد تلاش و کوشش (نهجالبلاغه، نامه31)، چرا که «لا یُدرک الحَق إلاّ بِالجِد»؛ حق جز با تلاش و کوشش به دست نمیآید. (نهجالبلاغه، حکمت112)
58. با استناد به سفارش امام علی (علیهالسّلام) در وصیت خود پس از سفارش به تقوا، به نظم در امور توصیه میکنند و میفرمایند: «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم»؛ شما را (تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانی را که این وصیت به آنها میرسد) به تقوای الهی و نظم در کارهایتان سفارش میکنم. (نهجالبلاغه، نامه47)
59. با استناد به سفارش حضرت علی (علیهالسّلام) که در نامهای به قثم بن عباس، والی مکه، چنین مینویسند: «بامداد و شامگاه برای آنان مجلس ساز، آن را که فتوا خواهد ده و نادان را بیاموز و با دانا به گفتگو پرداز و جز زبانت پیام رسان مردمان نباشد و جز رویت دربان. و هیچ حاجتمند را از دیدار خود محروم مگردان، چه اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و در پایان حاجت او برآورده، تو را نستایند.»
60. با استناد به سخنان امام علی (علیهالسّلام) که در عهدنامهی خود به مالک اشتر میفرماید: «مبادا به طور طولانی خود را از دید مردم پنهان کنی که رو نشان ندادن زمامداران حکایت از نامهربانی و تنگ نظری و ناآگاهی در کارها میکند و این رو نشان ندادن زمامداران باعث میشود که ایشان از آنچه بر مردم میگذرد، بیاطلاع بمانند. در نتیجه کار بزرگ نزدشان کماهمیت و کوچک، کار کوچک برایشان بزرگ جلوه کند و همچنین خوبی به شکل بدی و بدی به صورت خوبی درآید و حق به باطل و غلط آمیخته گردد.» چنانکه از کلام مولایمان علی (علیهالسّلام) بر میآید، حاکم با فاصله گرفتن از مردم خود، درد واقعی و مشکل حقیقی آنان را تشخیص نمیدهد و حاکم از وضعیت واقعی جامعه و مردم ناآگاه میشود و نمیتواند تصمیم درست را اتخاذ نماید و مردم جامعهی خود را با مشکلات زیادی روبهرو میکند.
61. با استناد به آیهی قرآنکریم که به صراحت به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور میدهد که در برنامهریزی اجرای احکام و امورات با مردم مشورت نماید: «وَ شاوِرهُم فِی الأَمرِ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی الله»؛ «و در کارها، با آنان مشورت کن. اما هنگامیکه تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن!» (آلعمران: 159)
62. امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی قریب به همین مضمون میفرمایند: «العامِلُ عَلی غَیر بَصیر، کالسَّائِرُ عَلی غَیر الطَّریق لاتزیده سَرع، السَّیر عَنِ الطَّریق إلاّبعدا»؛ کسی که بدون بصیرت و آگاهی کاری را انجام میدهد، همانند کسی است که از بیراهه سیر میکند که هر قدر سریعتر میرود، از مقصد دورتر میشود. (اصول کافی، ج1: 34)
63. مولای متقیان و امیرمؤمنان میفرمایند: «ثُمَّ تَفَقَّد أعمالَهُم وابعَث العُیونَ مِن أهلِ الصِّدقِ والوَفاءِ، عَلَیهم، فَإنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّر لأُِمورِهم حدة و لَهُم علی استِعمالِ الأمانة و الرِّّفقِ بالرَّعیَّة»؛ سپس اعمال زیردستان و کارمندان را مورد ارزیابی قرار بده و مأمورانی را برای نظارت بر کارمندان خود بگمار، از کسانی که راستگو و با وفا باشند تا حقایق را دقیقاً به تو اطلاع دهند، زیرا بازرسی مداوم و پنهانی سبب میشود که به امانتداری و مدارا کردن به مردم ترغیب شوند. (نهجالبلاغه، نامه53)
64. با استناد به سخن امام علی (علیهالسّلام) که فرمودهاند: «مَن جَهَل وجوه الآراء اعیته الحِیَل»؛ کسی که از آرای گوناگون آگاه نباشد (چارهاندیشی نتواند) برنامهریزی او را خسته خواهد کرد. (میزان الحکمة)
65. چرا که: الإنسانُ عَبید الإحسان، آدمی بندهی احسان است. اگر از کسی محبت بیند، جذب او میگردد و کمر به خدمت وی میگمارد و با استناد به سخن حضرت علی (علیهالسّلام) که در این باره فرموده است: «الرِّفق یؤدی إلی السِّلم) رفق و مدارا به آشتی و سازگاری میانجامد.
66. با استناد به شعر معروف سعدی (علیه الرحمه) که چنین سرودهاند:
بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار
67. با استناد به سخنان امام علی (علیهالسّلام)، که میفرمایند: «امام و حاکم اسلامی موظف است معارف اسلامی و ایمانی را به افراد تحت حکومتش آموزش دهد.»
68. با استناد به فرمایش امیرمؤمنان (نهجالبلاغه، کلمات قصار 321) کارگزاران و مدیران حق دارند دیدگاه و پیشنهادهای اصلاحی خود را با رهبر در میان بگذارند. (اما اگر مقبول رهبر نیفتاد، حق خروج از اطاعت وی را ندارند.)
69. با استناد به آیه شریفه دهم از سوره مبارکه حجرات که بیان فرموده است: «إنَّما المُؤمِنُونَ إخوَة فَأَصلِحوا بَینَ أَخَوَیکُم وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُرحَمُون.»
70. با استناد به سخنان امام علی (علیهالسّلام)، که استبداد و خودبسندگی در رأی را موجب هلاکت، خطر و لغزش معرفی مینماید: «من إستبَدَّ بِرأیه هَلَک» (نهجالبلاغه، حکمت161») «مَن إستَبَدَّ بِرأیه فَقَد خاطَر وَ غَرر» (غررالحکم)؛ «مَن إستَبَدَّ بِرأیه زل» (غررالحکم). از این بالاتر، آنکه اگر کسی به رأی خود قانع شود نیز زمینهی هلاکت خویش را آماده ساخته است. «مَن قَنَعَ بِرأیه هَلَک» (غررالحکم).
71. با استناد به منشور اخلاقی و سیاسی حضرت علی (علیهالسّلام) که در آن، حاکمان به برخورد صادقانه با مردم توصیه میشوند؛ ایشان میفرمایند: «ای مالک ... اگر رعیت بر تو گمان ستم برد، عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار از بدگمانیشان درآر، که بدین رفتار نفس خود را به فرمان آورده باشی و با رعیت مدارا کرده و حاجت خویش را برآورده و رعیت را به راه راست واداشتهای.»
72. با استناد به سخن امام علی (علیهالسّلام) که در نامه 46 به یکی از کارگزاران میفرمایند: در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، اما آنجا که جز با شدّت علم کارها پیش نمیرود، شدّت عمل به خرج ده و پر و بال خود را برای مردم بگستر و با چهره گشاده با آنان روبهرو شو و نرمخویی با آنان را نصبالعین خود قرار بده.
73. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «إرفَع إلی حِسابَک وَ اعلَم ان حساب الله اَعظَم مِن حساب الناس»، حساب کارهایت را برای من بفرست و بدان هر آینه حساب خدا بالاتر و مهمتر از حساب انسانهاست.
74. با استناد به فرمایش پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که میفرمایند: «حاسبوا أنفسَکم قبل أن تُحاسبوا و زنوها قبل أن توزنوا و تجهزوا لِلعرض الأکبر.» (مجلسی، بحارالأنوار، ج70) قبل از اینکه شما را مورد محاسبه قرار دهند خودتان را محاسبه کنید و قبل از اینکه شما را ارزیابی کنند، خودتان را بسنجید و برای رستاخیز عظیم آماده شوید.
75. با استناد به روایت «اما تَعلَم بأن الدِّین کُلُّه حساب»، آیا نمیدانی که هر آینه دین، سرتاسر حساب و محاسبه است؟
76. استناد به رفتار امام علی (علیهالسّلام) در خاموش کردن شمع بیتالمال هنگام ملاقاتهای شخصی و فرمایش پیامبراسلام (سلام الله علیه) که میفرماید: «فی الوضوء اسراف و فَی کُلّ شیءٍ إسراف»؛ زیادهروی در مصرف هر چیز و حتی در مصرف آب وضو نیز اسراف است. در حدیثی از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است: «و إلقاء النَّوی»؛ دورانداختن یک حبه و یا هستهای که میتوان آن را کاشت و به ثمر رساند، اسراف است. امام علی (علیهالسّلام) به کارگزاران حکومتش و همهی حکومتهای اسلامی پیام میدهد که «ادقّوا اقلامکم...»؛ قلمهایتان را نازک بترشاید، سطرها را نزدیک هم بنویسید تا یک قطره مرکب و یک برگ کاغذ از بیتالمال بیش از ضرورت مصرف نشود که بیتالمال مسلمانان تاب و توان تاختوتاز غارتگران و مسرفین را ندارد.
77. با استناد به نامه امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر که در آن چنین مرقوم فرمودهاند: «حق را مال هر کس که باشد، نزدیک یا دور بپرداز، و در این کار شکیبا باش، و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار. گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز و هرگاه رعیت بر تو بدگمان گردد، افشاگری نموده عذر خویش را آشکارا در میان بگذار، و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو، و مهربانی کردن نسبت به رعیت است، و این پوزشخواهی تو آنان را به حق وا میدارد...» (نهجالبلاغه، نامه53، دشتی)
78. با استناد به نامه امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر (نهجالبلاغه، نامه53) که در آن چنین مرقوم فرمودهاند: «کسی که امانت الهی را خوار شمارد، و دست به خیانت آلوده کند، و خود و دین خود را پاک نسازد، درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده، و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود، و همانا بزرگترین خیانت، خیانت به امّت، و رسواترین دغلکاری، دغلبازی با امامان است.» موضوع بیتالمال و حفظ آن و جلوگیری از هدر رفتن آن، آنقدر مهم است که حضرت علی (علیهالسّلام) وقتی در مصدر حکومت قرار میگیرد، قسم یاد میکند هرچه از بیتالمال به ناحق به افراد داده شده باشد آنها را بازخواهد گرداند: «والله لو وجدته قد تزوّج به النّساء و ملک به الإماء لرددته»؛ (دربارهی زمینهایی که عثمان بخشش کرده بود) به خدا سوگند هر کجا بیابم به بیتالمال باز خواهم گرداند، اگرچه مهر زنان شده باشد یا با آن کنیز خریده باشند. (مکارم شیرازی، شرح نهجالبلاغه) و در فرازی دیگر میفرمایند: «هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بیرغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق میگردند. پس هر کدام از آنان را براساس کردارشان پاداش ده.» بنابراین، حاکم اسلامی باید بین کارگزار خوب و بد تفاوت قائل شود و با هر کدام از آنها برخورد لازم را نماید.
79. با استناد به دستورالعملی که علیبنابیطالب (علیهالسّلام) برای مأموران جمع زکات و مالیات مینوشتند و آنها را ملزم به رعایت آن میساختند. به عنوان مثال به برخی از آن اصول اشاره میکنیم: «همواره پرهیزکار باش و خدا را فراموش مکن. مبادا مانند حکمرانان ستمگر، سبب ترس و وحشت مسلمانان شوی. بیشتر از حقی که خداوند معیّن ساخته است از آنها چیزی دریافت نکن. با مهربانی با آنها برخورد کن و مأموریت خود را به اطلاع ایشان برسان. اگر یکی از آنها گفت که زکاتی برعهده من نیست به او مراجعه نکن و به کسی که توان پرداخت زکات خود را ندارد، سختگیری مکن. و وقتی آنها را دریافت کردی، فرد امینی را برای حفظ و انتقال آنها به بیتالمال تعیین کن».
80. با استناد به سیره علوی و روایتی که از ابیرافع، خزانهدار بیتالمال در زمان علی (علیهالسّلام)، نقل شده است: «یکی از دختران علی (علیهالسّلام) گردنبندی را از من به عاریه گرفت، تا پس از شرکت در مهمانی آن را باز گرداند. از قضا علی (علیهالسّلام) آن گردنبند را در گردن دختر خود دید. از او پرسید که این گردنبند را از کجا به دست آورده است؟ و او جواب میدهد که از ابو رافع امانت گرفتهام. عبدالله میگوید: حضرت مرا فرا خواند و با ناراحتی به من فرمود: آیا در بیتالمال مسلمانان خیانت میکنی؟ عرض کردم: پناه میبرم به خدا که من چنین کاری مرتکب شده باشم. حضرت فرمود: چرا بدون اجازهی من گردنبند را به دخترم دادهای؟ عبدالله میگوید: او دختر شماست، از من عاریه خواست و... سپس حضرت علی (علیهالسّلام) فرمودند: آن را فوراً به بیتالمال برگردان. مبادا که این کار تکرار شود والاّ مجازات خواهی شد و اگر دختر آن را به صورت «عاریه مضمونه» -امانتی که برگشت آن تضمین شده است- نگرفته بود، اولین زن هاشمی بود که دستش را به عنوان تعدی به بیتالمال میبریدم.»
81. با استناد به نامه امام علی (علیهالسّلام) که یکی از والیان چنین میفرماید: «إرفَع إلی حِسابَک وَ اعلَم ان حساب الله اَعظَم مِن حساب النّاس»؛ حساب کارهایت را برای من بفرست و بدان هر آینه حساب خدا بالاتر و مهمتر از حساب انسانهاست.
82. در حدیثی پیامبراسلام (صلواتاللهعلیه) ضرورت و اهمیت برنامهریزی را به ابنمسعود گوشزد میکند و او را از انجام فعالیت بدون برنامهریزی برحذر میدارد. عن رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم): «یا بن مسعود اذا عملت عَمَلاً فَاعمَل بِعِلم و عقل و إیاکَ أن تَعمل عملاً بِغَیر تدبیر و عِلم»؛ هرگاه کاری را انجام دادی، از روی علم و عقل انجام بده و بر حذر باش از اینکه کاری را بدون برنامهریزی و آگاهی انجام دهی. (بحارالأنوار-جلد74)
83. با استناد به فرمایش پیامبرگرامی اسلام (صلواتاللهوسلامهعلیه) که فرمودند: «أُطلبوا العِم مِنَ المهدِ إلَی اللَّحد.»
84. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که میفرمایند: «وَ اجعَل لِرأسِ کُلِّ أمرٍ مِن أمورِکَ رأساً مِنهُم لایَقهَرُهُ کَبیرُها و لایَتَشَتَّتُ علیه کَثیرُها»؛ برای هر یک از مشاغل و امور خود، فردی را بگمار که کارهای سنگین و زیاد، او را درمانده نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند. (نهجالبلاغه، نامه53)
85. با استناد به آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا»؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده و دگرگونی در آفرینش الهی نیست.» (روم: 30)
86. با استناد به آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: «لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی...» (بقره: 256) و با استناد به حدیثی که در آن حرمت مؤمن از حرمت خانهی خدا بالاتر آمده است.
87. با استناد به سخن حضرت امیر (علیهالسّلام) که فرمودند: «اللهُمَّ اِنَّک تَعلَمُ اَنَّهُ لَم یَکُنِ الَّذِی کانَ مِنا مُنافَسَةً فِی سُلطانٍ، وَ لاَ التِماسَ شَیءٍ مِن فُضُولِ...»؛ خدایا تو میدانی حکومت را که تأسیس کردیم، نخواستین با سلطنتطلبان و آنانکه در فکر حکومتند، رقابت کرده و مال و ثروت زیادی به دست آورده باشیم. میخواستین دین را زنده کنیم و اصلاح به وجود آوریم.» (نهجالبلاغه، خطبه131)
88. با استناد به آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: «لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی...» (بقره: 256)
89. با عنایت به تقسیمبندی سنین مختلف رشد و تربیت افراد به سه بخش ریاست، اطاعت و صدارت توسط رسولگرامی اسلام (صلواتاللهوسلامهعلیه) و روایتی که در آن توصیه شده است: «با مردم به قدر عقلشان سخن بگویید» و نیز سفارش بزرگان که در قالب شعری چنین بیان شده است:
چون سروکار تو با کودک فتاد *** پس زبان کودکی باید گشاد
90. با استناد به سخنان امام علی (علیهالسّلام) که میفرمایند: «کسی از او اطاعت و پیروی نکند گویا؛ اصلاً اندیشه و طرح و برنامهای ندارد.» چنانکه از کلام مولا برمیآید، این مردم هستند که به برنامهها و اندیشههای حاکم و یک مسئول جامعهی اسلامی امکان اجراء میدهند و با همکاری و همراهی او، جامعه اسلامی را در مسیر اندیشههای اسلامی حاکم پیش میبرند.
91. با استناد به نامهی امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر (نهجالبلاغه، نامه53) که در آن چنین مرقوم فرمودهاند: «باید از کارها آن را بیشتر دوست داری که نه از حق بگذرد، و نه فرو مانده و عدالت را فراگیرتر بود، و رعیت را دلپذیرتر...»
92. با استناد به آیه شریفه 164: «وَیزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...» مشاهده میشود که اسلام بر تربیت و تعلیم توأمان نظر دارد و تربیت انسانهای کاریکاتوری از دستور کار آن خارج است.
93. با استناد به فرمایش حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: مؤمن برای برادر خویش مانند آیینه است که ناملایمات و بدیها را از وی دور میسازد.
94. با استناد به فرمایش پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: «مَن رأی مُنکُم مُنکراً فلینکر بِیَدِهِ ان إستطاعَ، فان لم یَستَطع فِبلسانه، فان لم یَستَطع فبِقَلبه فحسبته إن یعلم الله مِن قَلبه إنَّهُ لِذلک کاره»؛ کسی که عمل ناپسندی را ببیند، اگر میتواند با دستش از آن جلوگیری نماید، اگر نمیتواند با زبانش از آن مانع شود، و اگر نمیتواند، در قلبش با آن مخالف باشد، زیرا برایش همینقدر بس است که خداوند او را در حالی ببیند که با قلبش از عمل ناپسند ناراضی است. (وسائلالشیعة/جلد11: 407).
95. با استناد به حدیثی که در آن امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «العامل علی غیر بصیر، کالسائر علی غَیرِ الطَّریق لاتزیده سَرع، السِّیر عَنِ الطَّریق الاَبُعدا»؛ کسی که بدون بصیرت و آگاهی کاری را انجام میدهد، همانند کسی است که از بیراهه سیر میکند که هر قدر سریعتر میرود، از مقصد دورتر میشود. (اصول کافی، ج1: 34)
96. با استناد به سخن حضرت امیر (علیهالسّلام) پس از عزل عمربن ابوسلمه مخزومی و معرفی فرد دیگری به عنوان فرماندار بحرین در نامهای خطاب به وی مینویسند: من نعمان ابن عجلان زرقی را فرماندار بحرین قرار دادم و اختیار تو را از فرمانداری آن برگرفتم، بدون اینکه این کار برای تو مذمت یا ملامت در برداشته باشد. چرا که تو زمامداری را به نیکی انجام دادی و حق امانت را ادا نمودی. بنابراین به سوی ما حرکت کن بیآنکه مورد سوءظن یا ملامت یا متهم و گنهکار باشی. زیرا من تصمیم گرفتهام به سوی ستمگران اهل شام حرکت کنم و دوست دارم تو با من باشی. چرا که تو از کسانی هستند که من در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستونهای دین از آنها استعانت میجویم، انشاءالله. (نهجالبلاغه، نامه42)
97. با استناد به آیه شریفه قرآن کریم که میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا...» (حجرات: 12) و حدیثی که در آن امیرمؤمنان امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «أقیلوا ذَوِی المُرواتِ عَثَراتِهم»؛ از لغزشهای مردم نیک، چشمپوشی کنید. (نهجالبلاغه، حکمت20)
98. با استناد به حدیثی که در آن امیرمؤمنان امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «فَأنَّ فِی النّاسِ عُیُوباً، الوالی أحقُّ مِن سَتَرها، فلاتکشِفَنَّ عَمَّا غابَ عَنکَ مِنها، فإنَّما علیکَ تَطهیرُ ما ظَهَر لَکَ واللهُ یَحکُمُ عَلی ما غَابَ عَنکَ فَاستُر العَورَة مَا استَطَعتَ، یَستُراللهُ مَنکَ ما تُحَبُّ سَترَه مَن رَعیَّتِک»؛ مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گردانی و آنچه که هویداست بپوشانی که داوری در آنچه از تو پنهان است با خدای جهان میباشد. پس هرچه میتوانی زشتیها را بپوشان تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خداوند بر تو بپوشاند. (نهجالبلاغه، نامه53)
99. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که میفرمایند: «وَاجعَل لِرأسِ کُلِّ أمر مِن أمورک رأساً مِنهُم لایَقهَرُهُ کَبیرها و لایَتَشَتَّتُ علیه کَثِیرها»؛ برای هر یک از مشاغل و امور خود، فردی را بگمار که کارهای سنگین و زیاد، او را درمانده نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند. (نهجالبلاغه، نامه53)
100. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «ثُمَّ انظُر فِی أمور عُمّالِکَ فَاستَعِملهم اختِباراً اوَ لا تُوَلِّهِم مَحاباة، وَ اَثَرةً، فانَّهما جماعٌ مِن شُعَبِ الجُور و الخیانَة»؛ پس در کار انتخاب عاملان خود بیندیش و تنها پس از آزمون و امتحان، آنها را به کار بگمار و از روی هوا و هوس و بدون توجه به نظر دیگران به کارشان مگیر، چرا که این عمل ترکیبی از اجزای ظلم و جور و خیانت است. (نهجالبلاغه، نامه53) همچنین امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «مَن إتخذ اخا مِن غَیر إختبار، الجاه الاضطرار إلی مرافق الأشرار»؛ هر کس برادری را بدون آزمون و امتحان اختیار کند، به حکم اضطرار ناگزیر از رفاقت با بدان گردد. (اصول کافی، جلد4)
101. با استناد به فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) که در نامه53 نهجالبلاغه فرمودهاند: «وَ اجَعَل لِکُل إنسان مِن خدمک عَمَلا تأخذ به فانه احری الا یَتَواکلوا فِی خدمَتِک»؛ برای هر یک از زیردستان و کارکنان خود شغل و وظیفهای خاص و مشخص تعیین کن، تا او را نسبت به همان کار مؤاخذه و بازپرسی کنی، زیرا این روش سزاوارتر است، تا اینکه کارهایت را به یکدیگر وانگذارند. و استناد به فرمایش رسول گرامی اسلام (صلوات الله علیه) که فرمودند: «إذا اسدی الامر إلی غیر أهله، فانتظر الساعة»: هنگامی که کارها به دست غیر اهلش سپرده شود، منتظر پایان کار -قیامت- باش. (نهجالفصاحة)
102. عنصرالمعالی در قابوسنامه، باب42 مینویسد: «شغل را به سزاوار شغل ده، و کسی که نه مستحق شغل باشد وی را مفرمای، چنانکه کسی شرابداری را شاید، فراشی مفرمای و آنکه خزینهداری را شاید، حاجیی مده و...»
103. با استناد به فرمایش امام علی (علیهالسّلام) که فرمودند: «امارات الدول إنشاء الحیل»؛ بقای مناصب و دولتها مربوط به برنامهریزی و چارهاندیشی در امور میباشد. (بحارالأنوار، جلد71) و در جایی دیگر فرمودهاند: «المؤمنون هم الَّذین عرفوا ما امامهم»؛ مؤمنان کسانی هستند که آینده را میشناسند (آیندهنگری دارند.) (میزانالحکمه، جلد2) و فرمایش رسولالله (صلواتاللهعلیه) که فرمودند: «یابن مسعود اذا عملت عملا فاعمل بعلم و عقل و ایّاکَ ان تعمَل عَمَلاً بِغَیر تدبیر و عِلم»؛ ای ابن مسعود! هرگاه کاری را انجام دادی، از روی علم و عقل انجام بده و بر حذر باش از اینکه کاری را بدون برنامهریزی و آگاهی انجام دهی. (بحارالأنوار، جلد74)
104. منذر بن جارود یکی از فرمانداران و کارگزاران حکومت امام علی (علیهالسّلام) گردید. وی پس از رسیدن به این مقام، دست به خیانت زد و به بیتالمال مسلمانان تجاوز نمود. امام علی (علیهالسّلام) بلافاصله او را عزل کرد و به وی نوشت: «پس از یاد خدا و درود، شایستگی پدرت مرا نسبت به تو خوشبین کرد و گمان بردم همانند پدرت میباشی و راه او راه میروی. ناگهان به من خبر دادند که در هواپرستی چیزی فروگذار نکرده و توشهای برای آخرت خود باقی نگذاشتهای، دنیای خود را با تباه کردن آخرت آبادان میکنی و برای پیوستن به خویشاوندانت از دین خدا بریدهای. اگر آنچه را به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانهات، و بند کفش تو، از تو با ارزشترند، و کسی که همانند تو باشد، نه لیاقت پاسداری از مرزهای کشور دارد، و نه میتواند کاری به انجام رساند، یا ارزش او بالا رود، یا شریک در امانت باشد، یا از خیانتی دور ماند. پس چون این نامه به دست تو رسید، نزد من بیا. إنشاءالله.»
کتابنامه :
• قرآن کریم
1. اصول کافی
2. بحارالأنوار
3. بهرنگی (برنجی)، محمدرضا، 1387، مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، کاربرد نظریههای مدیریت در برنامهریزی و نظارت. تهران، کمال تربیت.
4. تحفالعقول
5. غررالحکم و دررالکلم
6. نهجالبلاغه
7. نهجالفصاحه
8. میزانالحکمه
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1394)، مجموعه مقالات نخستین کنگرهی بینالمللی علوم انسانی اسلامی (جلد 3)، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}